بوی ماه مهر بوی ماه مدرسه
چند روزیست که میزبان باد های پاییزی هستیم. بوی پاییز همیشه برایم تداعی کننده بوی کیف ، کتاب، دفتر و قلم نو بود که تا مدتها بوی نویی شان در اتاقم می پیچید. روزهای اول مدرسه با چه وسواسی از وسایلم مراقبت می کردم. می خواستم تا آخر سال همان بو را داشته باشند. حسی زودگذر که فقط تا یک هفته دوام داشت.
هنوز هم با پاییز به وجد می آیم و هوس نویی می کنم. دلم می خواهد باز لباس مدرسه به تن کنم و در میان شادی و غوغای بچه ها خودم را گم کنم. پا به دنیایی بچگانه بگذارم و از آن لذت ببرم. بخندم، بدوم، و بازی کنم، فارغ از تمام دنیای بزرگ وپردغدغه ای که برای خود ساخته ام. این دنیا دیگر محصور باید ها و نباید های ساختگی نیست. بی انتهاست. بی غل وغش، آرام، راحت و بی دغدغه. راحت می خندی، راحت می گریی و راحت تر همه را فراموش می کنی.
وقتی تو اون سن و سال بودیم دلمون میخواست روزامون زودتر بگذره و برسیم به دانشگاه و بزرگ شیم ،حالام که بزرگتر شدیم دلمون واسه بچگی هامون و بچگی کردنامون تنگه.
چه دنیاییه...
دو روز دیگه دلمون واسه دوره جوونیمون تنگ میشه...
روزهای اول مهر ... روزهای پر از شادی و دلهره...
یادش بخیر پاییز مبارک