خورشید علقمه
امشب که شاعران جهان گریه می کنند
درمحضر امام زمان گریه می کنند
آقا برای خون خدا شور می زنم
روی تمام حادثه هاشور می زنم
دارم هوای گریه،غزل-مثنوی، نشد!
چرخید در سرم همه ی مولوی نشد!
خورشید،سمت علقمه پایین کشیده بود
صدقطعه بود؛نقشه پروین کشیده بود
با مشک و اشک،تشنه تر از بچه های ماه
دردی برای این همه تسکین کشیده بود
زیباترین عموی جهان را اگرچه یک-
لشکربه ترس و واهمه،پایین کشیده بود-
اماعموی خسته،عموی شکسته ام
بی دست،روی دشت بلا دین کشیده بود
اماعمو عموی گلوهای تشنه را
نقاش کربلا همه غمگین کشیده بود
وقتی غروب شد،همه جا را عزا گرفت
بالای نیزه ها لب و یاسین کشیده بود
آتش،شکنجه،اسب،بیابان بی کسی
یک ساربان و تسمه ی چرمین کشیده بود
ویرانه ها سه ساله ی امید را گرفت
ماه سه ساله راز کدامین «کشیده» بود
لعنت به شام که صبحی ز پی نداشت
خورشید سمت علقمه پایین کشیده بود
طاقت ندارد این غزل ازغصه خم شود
شاید به مثنوی غم این شعر کم شود
شاعربگو! بخوان! که دوباره محرم است
«گویا عزای اشرف اولاد آدم است»
- ۰ نظر
- ۱۰ آذر ۹۴ ، ۱۴:۴۳