بنام پدر ومادر آتشفشان مهرومحبت
صدای گریه ای می آید صدای گریه نوزادی معصوم،کودک گریه میکندوقلبی آن سوتر به تپش می افتد ،چنان تپشی که گویی از جا کنده خواهد شد، آن صدای تپش دلسوزترین موجود عالم است.
آری مادر واژه مقدسی است که هر قوم وملتی با هر گویش و زبان آنرا میشناسد.با بی خوابی های این فرشته مقدس ومهربان همه آشنا هستیم آنگاه که لالائی عاشقانه اش زیباترین سمفونی دنیا رابرای نوزاد گریانش می آفریند. گوش دنیا کر باد اگر بخواهد این سمفونی زیبا را از کودکی بگیرد.کاش الهه مهربانی را می توانستم هر لحظه سجده کنم و بی محابا در پیشگاهش گریه کنم تا سبک شوم واو با نوازهایش مرا تسلی دهد.
خدایا ،تنها یک آرزو دارم :این آغوش آسمانی را از من نگیروآنان که از این آغوش محرومند را دوباره به این آغوش برگردان که آنها بهتر از من قدرش را می دانند.(آمین)
پدر جان میدانم در این دنیای ناملایم ونارفیق،آنگاه که خسته ازطوفان زندگی،برای لقمه ای نان،برای اینده ای بهتر از بهر فرزندت،چه رنج ها که نمیکشی،آنگاه که خسته از طوفان زندگی کلید را در درون در می چرخانی تا کلید خوشبختی مرا بیابی چطور با دیدن لبخند معصومانه کودکت عمری دوباره می یابی واز شادی پر گرفته و به آسمانها میروی.
- ۰ نظر
- ۰۱ ارديبهشت ۹۵ ، ۲۲:۰۰